ناسیونالیسم کرد و مسئله زن
بخش کوچکی از رازهای سیاه
قسمت اول
دريا جواديان

گشودن این بحث برای پرداختن به وضعیت زنان در عراق و خصوصا در کردستان عراق خواهد بود. دراین بحث به کارکرد عملی و روزانه احزاب و جریانات ناسیونالیست کرد و سایر جریانات و احزاب دیگر که در این مناطق به زندگی اردوگاهى شان مشغول هستند اشاره خواهم کرد. کشورهای اسلام زده به دلیل وجود گروهها و جریانات یا حکومتهای مرتجع اسلامی که طبق شریعت کثیف اسلامی مترصد حقنه کردن پوسیده ترین افکار در اینگونه جوامع هستند، سابقه‌ای بس طولانی در ستم و تبعیض نسبت به زنان دارند. اسلام، مذاهب، ادیان، قواعد و اصول خرافی ناشی از آن یکی از ستونهای حاکمیت هر نظام سیاسی- اقتصادی بورژوازی بوده و خواهد بود. در این چهارچوب آن موجود خون آشامی که از سال 1991 به بعد با اعلام پرواز ممنوع آمریکا و بعدا کمکهای سیاسی- اقتصادی و لجستیکی آمریکا و سایر کشورهای دیگر در کردستان عراق بر تخت حکومت نشست نیز خارج از این قاعده نبوده و نیست. اگر قبل از سیادت مرتجعین محلی در کردستان عراق، بعدی از آن مسئله ای که به نام "مسئله ملی" در این منطقه باب شده بود، ستم و تبعیض بیشتر ناسیونالیسم عرب علیه بخشی از شهروندان عراق بود٬ بعد دیگر آن برای ناسیونالیسم مرتجع کرد در این منطقه حربه ای شد که خود را درپس این تبعیض پنهان کرده و ظاهر حق بجانب بخود بگیرند. اما دیری نپایید و هر روز که از عمر این موجود سیاسی خطرناک میگذشت بر محنت و درد و رنج طبقه کارگر و مردم ستمدیده در این منطقه افزوده شد. قحطی، نبود ابتدایی ترین امکانات رفاهی، گرانی، بیکاری و فقر شدید، سرکوب و کشتار زنان به دستور شریعت کثیف اسلامی و دهها بلایای دیگر همچون آواری بر سر طبقه کارگر در این منطقه خراب شد. در این مقطع زمانی کوتاه هر نوع اعتراض به وضعیت رفاهی با این ترفند جواب میگرفت که حکومت "خودمان" هنوز پا نگرفته است و "ما" زمان بیشتری میخواهیم. اگر کارگران، زنان، دانشجویان و سایر مردم زحمتکش اعتراضی میکردند٬ حکومت صدام و درندگی این حکومت را نشان میدادند و گفته میشد که هر نوع تشتت در صفوف "ما" باعث شادی "عربها" خواهد شد. گرچه طبقه کارگر گوشش به این خزعبلات بدهکار نبود اما نبود یک آلترناتیو که بتواند راه را به طبقه کارگر در این کشور نشان دهد و همچنین به دلیل اینکه صفوف طبقه کارگر آن اتحاد لازم  برای هر تغییری ولو کوچک را نداشت٬ نهایتا این موجود سیاسی خطرناک از بالای سر اکثریت مردم به خود آنها تحمیل شد. در سال 2003 مرتجعین محلی به جاده صاف کن لشکر کشی تروریسم بین المللی به سرکردگی آمریکا تبدیل شدند. از این جریانات ناسیونالیست و قومپرست کرد که طی چنین پروسه ای به قدرت سیاسی دست یافته بودند نیز انتظاری بیش از اين نمیرفت. مرتجعین محلی لشکرکشی آمریکا را "آزادی، دمکراسی و حقوق مردم" قلمداد کردند و از صفوف پراکنده، نامتشکل و بدون تحزب کمونیستی طبقه کارگر نهایت استفاده را بردند. اکنون کردستان عراق هم دمکراسی دارد هم آزادی براى فرعونها و اوباش ناسيوناليست. حکومتی که به حکومت "حریم کردستان" شناخته میشود و توانسته بود با استفاده از کمکهای غرب و هچنین ضعفهای طبقه کارگر در این منطقه به قدرت سیاسی برسد همچون هر نظام بورژوایی دیگری از روز نخست با هجوم به ابتدایی ترین حقوق طبقه کارگر شروع به کار کرد. قانون اساسی عراق بعد از ساقط کردن حکومت دیکتاتور صدام حسین که برگرفته از اسلام بود با دمکراسی ترکیب شد و گفته شد دمکراسی و شریعت اسلامی منشاء کل قوانین این کشور خواهد شد. اکنون قوانین کشور عراق ترکیبی از دمکراسی با موشک کروز و قوانین قرون وسطایی اسلامی است. بعد از گذشت چندین سال از خون و خون ریزی تروریسم جهانی به سرکردگی آمریکا در عراق و بالا گرفتن اختلافات گروهها و جریانات مذهبی و ناسیونالیست که همدیگر را میدرند٬ شیرازه این جامعه از هم پاشید و اکنون سالهاست که طبقه کارگر و مردم ستمدیده  در بدترین شرایط ممکن زندگی میکنند. در این شرایط اسفبار نیز زنان جزو آن بخش از این جامعه هستند که بیشترین ستم و وحشیگری ناشی از این حکومتهای مرتجع اسلامی و قومپرست را به خود دیده اند. تحت حاکمیت قومپرستان، چندین برابر آمار کشته شدگان در بمباران شیمیایی حلبچه که توسط حکومت صدام حسین انجام شد و ناسیونالیسم کرد در عراق از طریق عزادارى براى آن برای خود اعتبار می خرید، زن در این جامعه هر کدام به طرقی کشته شده اند. زنان در کردستان عراق تحت حاکمیت ناسیونالیسم کرد مورد تهدید، تجاوز، بد رفتاری، خشونت، و قتل عام توسط اسلامیها و یا بستگان خود قرار دارند و قاتلین از جانب حکومت حمایت و مورد پشتیبانی قرار میگیرند.  در حال حاضر براساس آمارها سالانه بیش از 20000 زن، یا روزانه 55 زن مورد تجاوز قرار ميگیرند که این آمار مطمئناً گویای تمام حقیقت نیست، چرا که بسیاری از زنان، از ترس "رسوایی" یا برخورد شدید خانواده‌ها که اکثرا به قتل‌های ناموسی ختم ميشود، از گزارش دادن جرم صورت گرفته خودداری کرده و خود به تنهایی ضربه روانى وارده را تحمل ميکنند. طبق آمارهایی که در کتاب "اقیانوسی از جرم و جنایت: نوشته خندان حمه جزا" منتشر شده٬ تعداد بیشماری از زنانیکه مورد تجاوز قرار گرفته اند از وابستگان به خود حکومت هستند. آمار و مشخصات دختران قربانی قتل های ناموسی طی سال های 2000 تا 2003 در کردستان عراق، نتيجه 2 سال تحقيق يک تيم 7 نفره از وکلا، فعالين زنان و روزنامه نگاران است. آنچه حاصل شد ليستی متشکل از نام و مشخصات کامل 384 دختر جوان و نوجوان بود که بدست اقوام خود و بدلائل "ناموسی" به شکل فجیعی بقتل رسيدند. خفه کردن، به آتش کشيدن، و سربريدن از جمله اشکالی است که عليه زنان و دختران جوان به کار برده شده است. قاتلين در اغلب موارد از اعضای نزديک خانواده بوده اند. ميانگين سنی اين عده نيز 23 سال و 6 ماه است. گرچه شمار واقعی اين قتل ها بيش ازاين‏هاست و بسياری از موارد بخاطر "حفظ آبروی خانوادگی" در آمارها گنجانده نشده است، دخترانى که از خانه خود به دليل خشونت و يا ترس از ازدواج اجبارى ميگريزند، گرفتار مردان گرگ صفت منتظر در ايستگاه هاى اتوبوس و تاکسى ميشوند. برخى از دختران هم به نام ازدواج، توسط خويشاوندان خود فروخته ميشوند تا به نوعى وارد حلقه تن فروشان گردند. از سال 2003 ميلادى تاکنون عراق بيش از يکصد هزار کشته و چهار ميليون و چهار صد هزار بيخانمان به جاى گذاشته است. لشکر کشی تروریسم جهانی به سرکردگی آمريکا و آشوب، رشد ناامنی و بى قانونى، سود آوری صنعت فحشا، فساد مقامات حکومتی، رشد افراط گری اسلامی، مشکلات اقتصادی، فشارهای ازدواج، خشونت و تبعيض عليه زنان، ربودن دختران و زنان بخشی از این دلایل هستند. سازمان جهانى مهاجرت، آمار کسانى را که از طريق مرزها فروخته ميشوند 800 هزار نفر در سال اعلام کرده است. و با این وجود هنوز آمار دقيقى را نميتوان در داخل عراق يافت. تقریبا هر روز در یک گوشه کشور جسد تکه تکه شده و یا جسد سربریده یک زن پیدا می شود. "لیست سیاه این قتل ها بسیار بالاست زیرا هیچ وزارتخانه ای خود را مسئول پیشگیری از این قتل ها نمی بیند." در کردستان عراق که احزاب اسلامی نفوذ کمتری دارند نیز آمار قتل های ناموسی افزایش یافته است. طبق منابع رسمی حدود 500 زن در سه سال گذشته به قتل رسیده اند. طبق یک آمار حکومتی سال2011 در سه‌ استان اربیل، سلیمانیه‌، دهوک و نیز بخش "گرمیان"، کشته شدن 349 زن تحت نام  خودکشی، آتش‌سوزی و خودسوزی و یا آتش‌سوزی طبیعی و خفگی اعلام شده است. در همین راستا 171 زن زخمی و مجروح شده‌اند و آماری حاکی از 134 تجاوز جنسی انتشار یافته‌ است. اینها تنها بخش کوچکی از این آمارها هستند که به هیچ وجه کامل نیست. اما مسئله در اینجا تنها ارائه آمار و ارقام نیست. آنچه در اینجا از هر مسئله دیگری اهمیت دارند سوالی است که باید به آن جواب داد و آنهم این سوال است که منفعت سیاسی ناسیونالیسم قومپرست کرد در کردستان عراق چرا از هجوم وحشیانه به زنان تامین میشود. چرا اگر زن در این جامعه تحت وحشیانه ترین قوانین نباشند٬ کشته نشوند و بی حقوق نباشند٬ این مسئله خطری برای ناسیونالیسم قومپرست کرد در کردستان عراق است؟ در بخش دوم این مطلب سعی خواهم کرد که به این مطلب بپردازم. ادامه دارد ...